معنی (gnilbrub=) جوش، قل قل، سالک، جوش صورت، صدای قل , قل (درحرف زدن)، اشکال، بی نظمی، درهم وبرهم سخن , گفتن، مغشوش کردن, معنی (لئهکدقعد=) جوش، قل قل، سالک، جوش صورت، صدای قل پ قل (درحرف زدن)، اشکال، بی نظمی، درهم وبرهم سخن پ گفتن، مغشوش کردن, معنی (gnilbrub=) [ma، rg rg، sاgl، [ma wmcت، wbاd rg , rg (bcpct xbj)، اalاg، fd j'kd، bcik mfcik soj , ;tتj، kyama lcbj, معنی اصطلاح (gnilbrub=) جوش، قل قل، سالک، جوش صورت، صدای قل , قل (درحرف زدن)، اشکال، بی نظمی، درهم وبرهم سخن , گفتن، مغشوش کردن, معادل (gnilbrub=) جوش، قل قل، سالک، جوش صورت، صدای قل , قل (درحرف زدن)، اشکال، بی نظمی، درهم وبرهم سخن , گفتن، مغشوش کردن, (gnilbrub=) جوش، قل قل، سالک، جوش صورت، صدای قل , قل (درحرف زدن)، اشکال، بی نظمی، درهم وبرهم سخن , گفتن، مغشوش کردن چی میشه؟, (gnilbrub=) جوش، قل قل، سالک، جوش صورت، صدای قل , قل (درحرف زدن)، اشکال، بی نظمی، درهم وبرهم سخن , گفتن، مغشوش کردن یعنی چی؟, (gnilbrub=) جوش، قل قل، سالک، جوش صورت، صدای قل , قل (درحرف زدن)، اشکال، بی نظمی، درهم وبرهم سخن , گفتن، مغشوش کردن synonym, (gnilbrub=) جوش، قل قل، سالک، جوش صورت، صدای قل , قل (درحرف زدن)، اشکال، بی نظمی، درهم وبرهم سخن , گفتن، مغشوش کردن definition,